یادداشت های مهرداد

درباره ادبیات، فلسفه، سینما و ...

یادداشت های مهرداد

درباره ادبیات، فلسفه، سینما و ...

اشک نوشته ها / حس مرگ بار تنهایی

  

این واژه ها هر کدام اشک های من است. اشک های که بر روی کاغذی به وسعت تمام زندگیم ریخته می شوند.

  

وقتی که هیچ کس نباشه که باهاش حرف بزنی، وقتی که ناله های تنهایی توی وجودت بلند می شه و تو سکوت می کنی. سکوت،...،...،  اونقدر ساکت و خاموش می مونی که انگار سال هاست که مردی. دوست داری حرف هات رو کسی بشنوه ولی هیچ کسی نیست که صدای تو رو بشنوه. هیچ کس حرف هیچ کسی رو نمی فهمه.  تو تنهایی تو هیاهوی آدم ها.  توی حس مرگ بار تنهایی تنها مرگ برات باقی می مونه. مرگ همدم این تنهایی تو می شه. نه دیگه صدای نیست.... دیگه هیچ چیزی نیست. تو  باید فقط خاموش بمونی. آرام و ساکت. ... .... ....    

 

پ.ن :  از یادداشت ها.

نظرات 6 + ارسال نظر
انسان امروز جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:42 ق.ظ

تنهایی ای خانه ی من .....

الهه جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 04:55 ب.ظ http://taksetare99.blogfa.com

من به جرم باوفایی این چنین تنها شدم
چون ندارم همدمی بازیچه دلها شدم
عمرمن غارت شدوغارتگرمن دورشد
من صبوری کردم وغارتگرم مغرورشد

آسیه جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 05:37 ب.ظ

اول ی سوال!از یادداشت ها یعنی چی؟یعنی مال کی؟یادداشت های کی؟
تنهایی هم یه حس مبهم زیر پوستی
درست مثل پاییز برگ ریز
مرسی که سر زدی/ممنون

[ بدون نام ] جمعه 15 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 10:36 ب.ظ

خوب مینویسید پس. جای تشویق داره.آفرین.

دومان یکشنبه 17 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 03:48 ب.ظ http://dumanazerbicani.persianblog.ir

بابا ایول

ساحل پنج‌شنبه 21 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 11:02 ب.ظ http://openeyes.blogsky.com

چه ات بوده که انقدر تنها و گریان بودی ؟ امیدوارم الان دیگه این حس رفته باشه و تموم شده باشه .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد