در طلوع صبح سپید
درخشش قطرات منجمد شبنم
بر برگ های تنهایی،
و در گلبرگ های خیالِ
گل رُزِ نقره اندود،
عشق سرخگون می گردد.
عشقی که هیچگاه نمی میرد
بلکه زمان آن را
به دست فراموشی می سپارد.
و در انتظار آن هر لحظه
خار های کوچک، روحمان را شکننده تر
و رنگ پریده تر می گرداند.
پ.ن : از یادداشت ها