یادداشت های مهرداد

درباره ادبیات، فلسفه، سینما و ...

یادداشت های مهرداد

درباره ادبیات، فلسفه، سینما و ...

لحظه ی ، تنها لحظه ی

لحظه ی ، تنها لحظه ی که به پایان نزدیک می شوم. چشمانم را می بندم. دیگر هیچ چیزی را نمی خواهم ببینم. روحم برای همیشه در میان سکوت سرد واژه ها آرامیده، نه دیگر هیچ تقلایی، همه چیز بی آنکه من در کوچکترین حرکت آن تاثیری داشته باشم به پایان نزدیک می شود. بیش از پیش سکوت من را با خود می برد و تنها تصاویری شکسته از تمام خاطره ها از من به جای می گذارد...

ای کاش

اگر انسانها بدانند که با هم بودنشان چقدر محدود است محبتشان به یکدیگر نا محدود می شود...