در دل زمین
سبز زمردین را پس می زنم تا تو را توانم دید.
چه زورق زیبایی از میان طراوت دریا عبور می کند
و در زمانی که هیچ تمایزی میان رنگ ها نیست
من و تو شاید
یاقوت زردی باشیم.
جز هوای تازه، هیچ چیز در میانه نخواهد بود
سیب ها در باد می رقصند
و کتاب ها، خیس خیس، در میان جنگل چوب
زندگی خواهند کرد.
جایی که میخک ها
حتی میخک ها نفس می کشند
ما برای خود لباس می دوزیم
لباسی که به اندازه ابدیت یک بوسه زمان می برد.
صد شعر عاشقانه / پابلو نرودا
زیبا بود.
دوشت دارم نظرتو در مورد شعرام بودنم خوشحال میشم به ما سر بزنی
سلام آقا مهرداد.شما هم عید خوبی داشته باشی. با ابن شعرای قشنگی که اینجا مینویسی
سلام سلام برادر بزرگوار
عید شما هم مبــــــــــــــــــــــــــــــــــارک
خیلی ممنون و تشکر
شما خیلی لطف دارین
وبلاگتون خیلی با احساسه پس معلومه اهل دلین
خوبه امیدوارم موفق باشین
امیدوارم که امام رضا پشت وپناه شما باشه تو تمام مراحل زندگی
منتظر تشریف فرمایی دوباره ونظرات سازندتون هستم
با تشکر فراوان
ارادتمند عندلیب