یادداشت های مهرداد

درباره ادبیات، فلسفه، سینما و ...

یادداشت های مهرداد

درباره ادبیات، فلسفه، سینما و ...

اندوه و ماتم دختر پادشاه / اسکاروایلد

اندوه و ماتم دختر پادشاه 

اسکاروایلد 

ترجمه : مهرداد  

تقدیم به ...

 

انعکاس هفت ستاره بر روی سطح آرام آب ,
و هفت تا در آسمان;
هفت گناه دختر پادشاه,
در اعماق روحش آرام گرفته.

 
گلهای رز سرخ بر روی دامنش گسترده شده.
(همه گل های رزی که بر روی موهای 

طلایی رنگش زده، سرخ اند.)
و بر آغوش سینه اش گل های رزی هستند که پنهانند.

 
شوالیه ای نجیب که کشته شده و آرام گرفته.
در انبوهی از نی زارها.
بنگرید ماهیان تکیده را آن هنگام که ناگریزند
بمیرند تا خوراک آدم ها شوند. 

 
چه مطبوع است آن هنگام که بر این صفحه آرام می گیرند.
(جامه ی طلایی طمعه ی خوب است.)
بنگرید به کلاغ های سیاه در آسمان
سیاه ,آه سیاه همجون شبی تیره.

 
آیا آنچه آنها انجام می دهند خشن و بی روح نبست؟
(چند قطره خون بر روی دستان دختر)

چرا سوسن های دشت، خال های قرمزی بر خود دارند؟
(چند قطره خون بر روی ماسه های نرم رودخانه)

 
دو سوار که از سوی جنوب و شرق اند
و دو سوار هم از شمال و غرب
برای کلاغ سیاه ضیافتی خوب
و استراحتی برای دختر پادشاه.

 
یک مرد با عشقی راستین به دختر
(قرمز ,آه قرمز، لکه های لخته خون)
قبر دوگان آن مرد از سرخدار تیره است.
(در پی یک گودال برای چهار نفر)،

 
در میان آسمان آرام ماه نیست.
و بر روی سطح تیره آب هیچ چیز.

گناهان در اعماق روح آن دختر هفت تا بودند
و گناه آن مرد یکی.

 

پ.ن ۱: شعری که می بینید اندوه ماتم دختر پادشاه از اسکاروایلد نویسنده و شاعر مشهور انگلیسی است. شعرهای اسکاروایلد خیلی قشنگه.  از بین شعرهای اسکاروایلد  این شعر رو  برای ترجمه انتخاب کردم. حداقل تو این شعر از این بازی های زبانی وجود نداره.  

 

پ.ن ۲: شعر را به زبان اصلی در ادامه متن ببینید.

 

The Dole Of The King's Daughter (Breton)
by Oscar Wilde  

 

 

Seven stars in the still water,
And seven in the sky;
Seven sins on the King's daughter,
Deep in her soul to lie.   

 

 

 

Red roses are at her feet,
(Roses are red in her red-gold hair)
And O where her bosom and girdle meet
Red roses are hidden there.   

 

 

 

Fair is the knight who lieth slain
Amid the rush and reed,
See the lean fishes that are fain
Upon dead men to feed.   

 

 

 

Sweet is the page that lieth there,
(Cloth of gold is goodly prey,)
See the black ravens in the air,
Black, O black as the night are they.   

 

 

 

What do they there so stark and dead?
(There is blood upon her hand)
Why are the lilies flecked with red?
(There is blood on the river sand.)   

 

 

 

There are two that ride from the south and east,
And two from the north and west,
For the black raven a goodly feast,
For the King's daughter rest.   

 

 

 

There is one man who loves her true,
(Red, O red, is the stain of gore!)
He hath duggen a grave by the darksome yew,
(One grave will do for four.)   

 

 

 

No moon in the still heaven,
In the black water none,
The sins on her soul are seven,
The sin upon his is one.

نظرات 2 + ارسال نظر
الهه پنج‌شنبه 30 مهر‌ماه سال 1388 ساعت 10:26 ب.ظ http://taksetare99.blogfa.com


یکی اومد و با خوشحالی گفت : تقدیرم و پیدا کردم
!
پرسیدم : نگاش کردی یا نگات کرد؟
گفت : انقدر نگاش کردم که تقدیر یکی دیگه شد!
پرسیدم : چرا دنبالش نرفتی؟
گفت: انگار پاهام نمی خواستن دنبالش برن!
پرسیدم : چرا نمی خواستن؟
گفت : چون از اول تقدیر من نبود

آپیدم



شانسی آیدیمو باز کردم ولی حیف نیستی

صادق دوشنبه 4 آبان‌ماه سال 1388 ساعت 07:33 ب.ظ http://game.harajy.com/

خوب بود دستت درد نکنه

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد