و گفته است (1)
در بامددای که ضربت خورده است:
در وقتی که نشسته بودم، خواب بر چشمم غلبه کرد، و رسول خدا را در پیشم ظاهر شد.
گفتم: ای رسول خدا، چه کجرویها و دشمنی هائی که از امّتِ تو بمن نرسیده است.
گفت: نفرین کن. گفتم : خدایا، بجایِ ایشان بهتری بمن بدهد، و بجایِ من بدتری بایشان دهد.(2)
----------------------------
1- در بامدادی که ضربت خورده است.
2- در وقتی که سعید بن عاص او را از حقش منع کرده است.